شب یلدا
1403/09/29 11:12:55 488
ریشه ی نام یلدا :
«یلدا» برگرفته از واژه ی سریانی بهمعنای زایش است.ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته است. در آثارالباقیه بیرونی، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده است. در قانون مسعودی نسخه ی موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است. واژه «شب چله» یا «شب چله کلان» هم که در فرهنگ عامه مردم مترادف با شب یلدا بکار میرود از آن روست که چهل روز اول زمستان را «چله بزرگ» و بیست روز بعد از آن را «چله کوچک» نامیدهاند.و در قدیم گاهشمار باستانی در بین کشاورزان تقسیمبندی چهل داشته است. چلّه، دو موقعیت گاهشمار در طول یک سال خورشیدی با کارکردهای فرهنگ عامه، یکی در آغاز تابستان (تیرماه) و دیگری در آغاز زمستان (دیماه)، هریک متشکل از دو بخش بزرگ (چهل روز) و کوچک (بیست روز) است. واژه ی چلّه برگرفته از چهل و مخفف «چهله» و صرفاً نشاندهنده ی گذشت یک دوره ی زمانی معین (و نه الزاماً چهل روزه) است.
پیشینه شب یلدا :
شب یلدا در گاهشماری ایرانیان باستان از سال 502 پیش از میلاد در زمان داریوش یکم به تقویم رسمی ایرانیان باستان راه یافت. چله و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند. مردم در جغرافیای ایران بهویژه در حوزه تمدن زاگرس رافدین بیش از سه هزار سال پیش با پدیدههای خورشیدی مانند بزرگترین شب- بزرگترین روز - اعتدال بهاری و اعتدال پاییزی آشنا بودند. و از یک دوره ای این ایام ویژه یا پدیده خورشیدی جنبه تقدس و دینی به خود گرفته است. مردم بهویژه در تمدن زاگرس رافدین در دوره یکجانشینی (شهرنشینی) متوجه شدندکه در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آن را شب زایش خورشید (مهر) نامیده و آن را آغاز سال قرار دادند کریسمس مسیحیان نیز ریشه در همین اعتقاد دارد. در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع میشد و در اوستا، واژه «سَرِدَ» (Sareda) یا «سردَ» (Saredha) که مفهوم «سال» را افاده میکند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.

خوراکی های شب یلدا :
برای جشن گرفتن میلاد مهر، سفرهای پهن میشود که به آن سفره ی یلدا یا چله میگویند و با گونههایی از خشکبار، انار دان شده یا هندوانه تزئین میشود. انار و هندوانه از مهمترین پیشنیازهای شب یلدا هستند. همچنین خشکبار مانند برگه ی هلو و زردآلو و آجیل شب یلدا نیز در ایران هواداران بسیاری دارد.
برای نیاکان ایرانیها که به آئین مهر دلبستگی داشتند، رنگ سرخ (نماد نور خورشید) گرامی بود. رنگ سرخ انار و هندوانه و گزینش سیب سرخ و سنجد در سفره ی شب یلدا چه بسا اشاره به همین موضوع داشته است.
شاهنامهخوانی از دیگر رسمهایی است که از دیرباز در میان ایرانیان رایج بوده و بخش جداییناپذیر شب یلدا دانسته شده است.
یلدا در اشعار شاعران :
- سعدی: روز رویش چون برانداخت نقاب از سر زلف/ گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست
- سعدی: باد آسایش، گیتی نزند بر دل ریش / صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
- سعدی: هنوز با همه دردم امید درمان است / که آخری بود آخر شبان یلدا را
- حافظ: صحبت حکام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جو بو که بر آید
- حافظ: صحبت حکام ، ظلمت شب یلداست / نور ز خورشید خواه، بو که برآید
- اوحدی مراغهای: شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری/ رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
- اوحدی مراغهای: شب هجرانت ای دلبر، شب یلداست پنداری / رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
- سنایی: به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی/ که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا
- خواجوی کرمانی: هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک / کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
- خواجو کرمانی: مهره مهر چو از حقه مینا بنمود / ماه من طلعت صبح از شب یلدا بنمود
- عبید زاکانی: با زلف تو قصه ایست ما را مشکل / همچون شب یلدا به درازی مشهور
- سلمان ساوجی: شب یلداست هر تاری ز مویت، وین عجب کاری/ که من روزی نمیبینم، خود این شبهای یلدا را
- فیض کاشانی: چه عجب گر دل من روز ندید/ زلف تو صد شب یلدا دارد
- وحشی بافقی: شام هجران تو تشریف به هرجا ببرد / در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
- عرفی شیرازی: آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن. / صد شب یلداست در هر گوشه? زندان مرا
- فروغی بسطامی: من از روز جزا واقف نبودم / شب یلدای هجران آفریدند
- امیرخسرو دهلوی: بر رخ تو کآفت جان من است / از شب یلدا سپه آوردهای!
- اقبال لاهوری: اشک خود بر خویش میریزم چو شمع / با شب یلدا درآویزم چو شمع
چشم جان را سرمهاش اعمی کند / روز روشن را شب یلدا کند
- قاآنی: بر من و یاران شب یلدا گذشت/ بس که ز زلف تو سخن رفت دوش
- پروین اعتصامی: دور است کاروان سحر زینجا / شمعی بباید این شب یلدا را
منابع :
- یلدا آئینی به قدمت تاریخ، مجله میراث فرهنگی، 30آذر 1395 محمد عجم
- نامه سال 2007 بنیاد میراث پاسارگاد به یونسکو برای ثبت یلدا در میراث معنوی جهانی
- طبیبزاده، محمود (دی 1384). «یلدا». حافظ. تهران (22).
- آیینهای یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال. مجله دریای پارس
- مرادی غیاثآبادی، رضا (1387). راهنمای زمانِ جشنها و گردهماییهای ملی ایران باستان. تهران: نوید شیراز
- مهر، فرهنگ. دیدی نو از دینی کهن.
- رضی، هاشم. گاهشماری و جشنهای ایران باستان
- جلد چهارم فرهنگ معین - امیرکبیر تهران 1362