صفحه یادبود ، زنده یاد مسعود صدری ، مدیر فقید شعبه آزادگان ، مجموعه پژوهندگان علم
1399/09/14 23:11:01 3270
سرکار خانم صادقی پور
رهام عزیز و جناب آقای مهندس صادقی پور گرامی!
هنوز باورمان نیست که دوست و همکار عزیزمان را از دست داده ایم، مردی شریف، صدیق و بسیار متعهد و دلسوز، که نبودنش ضایعه و فقدانی، سنگین و غم انگیز است.
چه می توان گفت که زبان قاصر از بیان است و قلم ناتوان از نوشتن، فقط از خداوند متعال صبری فراوان برای شما بزرگواران و خانواده محترمتان آرزومندم و طلب مغفرت و آمرزش واسعه الهی را از درگاه پروردگار بی همتا، برای شادروان مسعود صدری، خواهانم.
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه...
روح آن عزیز سفر کرده شاد و در آغوش رحیمیت پروردگار ماندگار